شهادت امام هادی علیه السلام
دل ما امشب چه بیقرار شهادت شماست
شما که نوری از انوار مطهره هستی
اشکهای امشب نشان از ارادت ما به شماست
دل ما بد جور هوای زیارت شما را دارد
اقای من نگاهی از ان نگاههای خاص که عاقبت بخیرمان کند و دل اسیر ما را همچون پرنده ای از قفس تنگ دنیا رها کند
انوقت دل ما که خوب و با صفا شود
نوه ی عزیزت پرده های چشم ما را کنار می زند و می اید
کاش بیاید ان منتقم خون پاک شما
و کاش ما در رکابش باشیم و انتقام غربت و ظلم وارده به شما را بگیریم
اگر چه بد هستیم اما دل به نگاه شما داریم که برای ما دعا کنید
مثل ان مرد اصفهانی که در صفحه ی 474 کتاب منتهی الامال امده است
علت شیعه شدن یک اصفهانى
قطب راوندى روایت کرده، که جماعتى از اهل اصـفهان روایت کرده اند :
که مردى بود در اصفهان که اورا عبدالرحمن مى گفتند واوبر مذهب شـیـعـه بـود
بـه او گـفـتـنـد: بـه چـه سـبـب تـودیـن شـیـعـه را اخـتـیـار کـردى وقـائل بـه امـامت حضرت امام على نقى علیه السلام شدى ؟
گفت : به جهت معجزه اى که از اومـشـاهـده کـردم وحـکـایـت آن چـنـان بـود کـه مـن مـردى فـقـیـر وبـى چـیـز بـودم وبـا ایـن حـال صـاحـب زبـان وجـراءت بـودم .
در یـکـى از سـالهـا اهـل اصـفـهـان مـرا بـا جـمـاعـتـى بـه جـهـت تـظـلم بـه نـزد متوکل فرستادند چون ما به نزد متوکل رفتیم روزى بر در خانه او بودیم که امر شد به احـضـار عـلى بـن محمّد بن الرضا علیهم السلام ، من از شخصى پرسیدم: که این مرد کیست کـه مـتـوکـل امـر کـرده به احضار آن ؟
گفت : اومردى است از علویین که رافضه اورا امام مى دانـنـد، پـس از آن گـفـت : مـمـکـن اسـت مـتـوکـل اورا خـواسـتـه بـاشـد بـراى آنـکـه اورا بـه قـتـل رساند. من با خود گفتم که از جاى خود حرکت نمى کنم تا این مرد علوى بیاید و اورا مشاهده کنم پس ناگهان شخصى سوار بر اسب پیدا شد مردم به جهت احترام در طرف راست وچـپ راه اوصـف کـشـیـدنـد واورا مـشـاهـده مـى کـردنـد
پـس چون نگاه من بر اوافتاد محبت اودر دل مـن جـاى گـرفـت پـس شـروع کـردم در دعـا کـردن کـه خـداونـد شـرّ مـتـوکـل را از اوبـگـردانـد وآن جـنـاب از مـیـان مـردم مـى گـذشـت در حـالى کـه نـگـاهـش به یـال اسـب خـود بـود وبـه جـاى دیـگـر نـگـاه نـمـى کـرد تـا بـه مـن رسـیـد ومـن هـم مشغول به دعا در حق اوبودم
پس چون به کنار من رسید روى خود به من کرد و فرمود: خدا دعایت را مستجاب کند وعمرت را طولانى ومال واولادت را بسیار گرداند.
چون من این را بشنیدم مرا لرزه گـرفـت ودر مـیان رفقایم افتادم ،
پس ایشان از من پرسیدند که تورا چه مى شود؟ گـفـتـم : خـیـر اسـت وحـال خـود را بـا کـسـى نـگـفـتـم .
چـون برگشتم به اصفهان خداوند مال بسیار به من عطا کرد وامروز آنچه من اموال در خانه دارم قیمتش به هزار درهم مى رسد سـواى آنـچه بیرون خانه دارم و ده اولاد هم مرا روزى شد وعمرم هم از هفتاد تجاوز کرده و من قائلم به امامت کسى که از دل من خبر داده ودعایش در حق من مستجاب شده .
و چقدر این جمله اخر به دل می نشیند
دعایمان کن ای نور دل زهرای اطهر که دعای شما مستجاب است
اینک دست ارادت و ادب به سینه می نهیم که
السلام علیک یا اَبا الحَسَنِ
یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ
اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ
یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ
یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ
یا سَیِدَناوَ مَولانا
اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا
یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
#به_قلم_خودم
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام