ازدواج به سبک اسمان
20 شهریور 1396
قسمت اول
هوا که روشن شددو طلبه ی جوان مباحثه شان را تمام کردند و از جا بلند شدندتا برسند جلوی در طبق معمول هر روز چند قدمی را با هم گب میزدند
-اسید روح الله چرا ازدواج نمی کنی؟
-اسید روح الله چند لحظه ای صبر کرد.انگار تردید داشت جواب بدهد
-راستش من تا الان کسی را برای ازدواج نبسندیده ام از خمین هم نمی خواهم زن بگیرم در قم هم هنوز کسی بنظرم نیامده
-اقای ثقفی که در مدرسه مان است دو دختر دارد زن برادر من همین زن سید احمد اقا می گوید دختران خوبی هستند