داره میاد از اون دور یک سوار سیاه پوش
25 دی 1400
داره میاد از اون دور
یک سوارسیاه پوش
جمعیت زیادی
ایستاده اند دوشادوش
وقتی رسید سواره
از اسب میشه پیاده
دورشو خوب نگاه کرد
دید جمعیت زیاده
با اشک و آه و اندوه
داد زد ای ام البنین
کجا بودی وقتی که
اباالفضلت خورد زمین
ام البنین صبور
نگاهی کرد به سوار
گفت از حسینم خبر
اگه داری زود بیار
سوار ادامه داد از
شهادت اباالفضل
ولی ام البنین گفت:
اینا همه میشه سهل
سوار ادامه داد از
شهادت پسرها
ام البنین هم میگفت:
حسین بی سرما
سوار بلندتر می گفت:
ام البنین پسرها
ام البنین هم می گفت:
فدای سرور ما
ام البنین راه افتاد
می زد به سینه و سر
میگفت وا حسینم
شاه شهید بی سر
#به مناسبت_شهادت_حضرت_ام_البنین_علیها_السلام
#مناسبتی#به_قلم_زینب_صالحی
نظر دهید »