خسته ی دیدارم و باور نکن
دیده ی تر دارم و باور نکن

جمعه به عشقت سرپا می شوم
دیده ی خونبارم و باور نکن

هر شب و هر صبح تو را خوانده ام
این همه پرکارم و باور نکن

کار کنم بی دغل و بی کلک
پاکی نان دارم و باور نکن

بین همه زاهدم و متقی
پاکی دل دارم و باور نکن

از همه ی خلق گره وا کنم
دست بده دارم و باور نکن

منتظرم منتظری واقعی
این همه را دارم و باور نکن

#منتظر_واقعی؟!
#به_قلم_ز_صالحی

✨✨کانالی برای سلیقه های رنگی، شامل انواع و اقسام گونه های شعر، داستانک، کاریکلیماتور، متن ادبی و…اعم از، بچه گانه، دخترانه ، پسرانه ، مردانه ، زنانه
به همراه مشاوره و مطالب آموزشی برای علاقمندان به دنیای شعر و ادبیات فارسی✨✨ 

?منتظر شما هستیم برای ورود روی لینک زیر بزنید در ایتا⤵️

@Balootehshokolati

(ای تپش لحظه ها ، در نفس پنجره
ساحره نقش ها ، در غزل نادره)
دختر مولای ما خواهر موسی الرضا
باد سلام مرا سوی شما می بره
میون صحن و سرات این دل من پر زده
بگو که غیر شما کی دلمو می خره
هوای دلهای ما این روزا سمت قمه
به هر بهونه ای هست اسمتونو می بره
حالا که با پای دل من اومدم زیارت
میشه برای مشهد بهم بدین تذکره؟
#میلاد_حضرت_مصومه_سلام_الله_علیها
#به_قلم_ز_صالحی

ای انکه داری بر دل شیعه ولایت
گل می کند تا هست در عالم صدایت

امشب تمام اسمان ها گریه دارند
مهدی زهرا می شود صاحب عزایت

برتو عزاداری کند هر چشم امشب
هر نوحه خوان دارد به لب نام و ثنایت

از ما سلام ای صادق ال محمد
اذنی بده تا یک غزل گویم برایت

امشب دلم شوق زیارت بر تو دارد
پر می کشد تا می رسد صحن و سرایت

دستی بکش حال دل ما خوب گردد
گردم فدای مهربانی و سخایت

#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#به_قلم_ز_صالحی

برای دیدن فیلم با کیفیت اینجا را ببینید?
https://www.aparat.com/v/1HZX3

زن دائم در کانال های مختلف عضو می شد و مطالب و خبرهای زیادی را مطالعه می کرد
کم کم نسبت به همسرش حساس شد
نکند او هم با زنان دیگر باشد و مرا رها کند ❓نکند این خنده هایش پشت گوشی برای ….❓
خلاصه آنقدر در ذهنش اینها را بافت تا وقتی شوهر پایش را گذاشت داخل خانه مثل بهمن آوار شد بر سرش ❄️?
شوهر بیچاره هر چه می گفت فایده نداشت انگار متهم ردیف اول بود و پرونده اش هم بسته
زن به حرفها و مشاجرات بسنده نمی کرد از جستجو در مخاطبان گرفته تا جستجو در کت? و وسایلش،کافی بود بوی عطر یا ریسمان مویی ببیند دیگر قیامت می شد ?و نه تنها شوهر را عاصی می کرد که برای بچه ها هم آسایش نمی گذاشت
یک روز خانم خانه برای خرید رفته بود بیرون آخر کار موقع برگشت آنقدر وسیله داشت ?که نمی دانست چطور برگردد برای همین زنگ زد به شوهرش و آدرس داد تا بیاید دنبالش همین که تلفن را قطع کرد یک موتوری ?از کنارش رد شد و گوشی را با خود برد جیغ و فریاد و دویدن اما موتوری رفته بود
وقتی همسرش آمد سر قرار و فهمید گوشیش را بردند خیلی ناراحت شد و این گم شدن را هم یکی دیگر از بدبختی هایش می دانست
بخاطر گرانی موبایل و …. امکان خرید گوشی نبود و مجبور بود یک گوشی ساده داشته باشد
یک ماهی می گذشت و دیگر خبری از حساسیتها و تجسس ها نبود انگار با گم شدن موبایل آرامش به خانه بر می گشت
مرد دو رکعت نماز خواند و از خدا معذرت خواهی کرد ?بعد قرآن را باز کرد و این آیه را دید و خنده ی ملیحی بر لبانش نشست
?وعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ?

?چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا می‌داند، و شما نمی‌دانید.?
?آیه 216 سوره بقره

#بدبینی_و_شکاکی_آفت_زندگی_مشترک
#شناخت_خیر_و_شر_زندگی
#اصلاح_سبک_زندگی
#به_قلم_ز_صالحی