بازم یه سال دیگه محرمو میبینم
16 مرداد 1400
بازم یه سال دیگه محرمو می بینم کاشکی بیام تو هیئت پا روضه تون بشینم کاشکی قبولم کنی با اینکه خیلی بدم دست بکشی رو سرم نگید از این در ردم باید مهیا کنم لباس و شال مشکی کاشکی که روزیم بشه واسه تو قطره اشکی یعنی میشه این دو ماه از تو مدد بگیرم؟ کنیزیه این… بیشتر »
2 نظر
مولا علی همیشه درهای غم رو بسته
12 مرداد 1400
#مولا_علی_همیشه #درهای_غم_رو_بسته یه مرد زار و خسته فقیر دل شکسته اومد به مسجد و گفت ای مردم نشسته کمک کنید به من که بال و پرم شکسته آدمها بی تفاوت با چهره های خسته هیچ کس کمک نمی کرد شاید بودن وابسته وقتی که دید کمک نیست انگاری شد دلخسته نگاهی کرد… بیشتر »
انگار قلبم تا بقیعت کرده پرواز
27 تیر 1400
امشب مدینه را غبار غم گرفته چشم تمام عرشیان را نم گرفته امشب صدای نوحه از هر جا بلند است در گوشه ای صاحب زمان هم دم گرفته یک عده ای که با پلیدی خو گرفتند با دیدن تو از حقیقت رو گرفتند می خواستند نور خدا خاموش باشد راهی سراسر جهل از هر سو گرفتند اما تویی… بیشتر »
من همان قطره ی ناچیز و ضعیف و ریزم
16 تیر 1400
من همان قطره ی ناچیز و ضعیف و ریزم و تو دریایی و چون وصل شوم لبریزم مثل یک شاخه گل پیچک نو پا شده ام چون بدور تو بگردم بشود برخیزم (گاهی از دست خودم سخت به هم می ریزم از چه؟ از شدت شوری که از آن سر ریزم) شور، یعنی که دلم را ببرم هر جایی با خودم قهر کنم،… بیشتر »