خداجونم کمک کن فلسطین آزاد بشه
خداجون عزیزم
تو خیلی مهربونی
کمک میدی به همه
همه چیزو میدونی
خداجونم کمک کن
فلسطین آزاد بشه
دل همه آدمهاش
با پیروزی شاد بشه
ما بچه های ایران
دعا میکنیم با هم
پیروز بشه فلسطین
رها بشه از این غم
دست میبریم آسمون
با هم دعا میخونیم
با قلب کوچیکمون
کنارشون میمونیم
#عطر_شعر_و_ترانه
#شعر_مقاومت
#دعا_برای_نجات_فلسطین
#نور_خدا_خاموش_نخواهد_شد
#فلسطین
#حریفت_منم
#طوفان_الاقصی
#به_قلم_صالحی_هاردنگی
حضرت معصومه سلام
حضرت معصومه سلام
خواهر هشتمین امام
دلم میخواد همین الان
به سمت بارگاهت بیام
از خان جودت بانوجان
بدی به من یکم طعام
امشب همون شبی بوده
که اومدی ماه تمام
قم شهر خوشبختی میشه
با تو داره لطف مدام
منم دلم میخواد بگم
از ته دل با احترام
خوش امدی معصومه جان
داری شما علم و مقام
از محضر عزیزتان
دارم یه خواهش یه پیام
به حق این شب قشنگ
بکن بر ما منت تمام
باخبری از قلبامون
نیازی نیس به هیچ کلام
💫💫💫💫💫💫💫
#عطر_شعر_و_ترانه🌼
#شعر_مناسبتی🌼
#شب_ورود_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها🌼
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم🌼
#نور_خدا_خاموش_نخواهد_شد🌼
#به_قلم_صالحی_هاردنگی 🌼
بگو چه کردی قهرمان...
در شب میلاد نبی
و سبط او امام صادق
باز خبر شهیدی شد
که هم عزیز بود هم عاشق
یه کشور دیگه میخواس
فوتبال بازی کنه با ما
وقتی میان توی زمین
چشما میفته به بالا
تندیس سردار شهید
که مایه ی عزت ماس
انگار توی دلا میاد
یه وحشت و نوعی هراس
بی مَعطلی همه میگن
این تندیسا برن کنار
ایران قبول نمیکنه
اونا هم میگن الفرار
خلاصه حاج قاسم ما
بگو چه کردی قهرمان
که حتی تندیس شما
ترس میندازه به دشمنان
امروز ما فهمیدیم بازم
شهیدا زنده اند هنوز
ای دشمن زبون ما
از اقتدار او بسوز
سلام ما به هر شهید
که الگوش هست امام حسین
سید و سالار شهید
همون که هست نور دو عین
#قهرمان_من
#جان_فدا
#حاج_قاسم
#عطر_شعر_و_ترانه
#مناسبتی
#نور_خدا_خاموش_نخواهد_شد
#از_چشمهایش_می_هراسند #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#به_قلم_صالحی_هاردنگی
سلام گل سرسبد این خونه
سلام گل سرسبد این خونه
امام مهربون این زمونه
کاش بغض دل یهو و زود بشکنه
اشک جاری شه آروم به روی گونه
کاش آسمون بارون رحمتش رو
بیاره واسمون بی هیچ بهونه
کاش هر جا سبزه باشه و طراوت
گل وا بشه تو هر زمین و خونه
کاش جاری شه هر چشمه و قناتی
صدای آب از زندگی بخونه
هرچیزی خوب میشه تو وقتی بیای
تموم مشکلاتمون آسونه
بیا که قلبامون آروم بگیره
خودش بشه زیباترین نشونه
دعاکنیم زودتر بیایی از راه
از مهر تو دل بزنه جوونه
آقا برای ما زیاد دعا کن
آخه دل تو خیلی مهربونه
#عطر_شعر_و_ترانه
#شعر_مناسبتی
#شب_ولایت_امام_زمان_علیه_السلام
#نهم_ربیع_الاول
#نور_خدا_خاموش_نخواهد_شد
#به_قلم_صالحی_هاردنگی
من ابوالادیان هستم نامه رسان حضرت
من ابوالادیان هستم
نامه رسان حضرت
امام حسن عسکری
بود مهربون،خوش صورت
یه روز رفتم پیششون
نامه هایی نوشتن
گفتن ببر مدائن
جواباشو میخواستن
مولا به من فرمودن
بهت میگم این سفر
همش میشه پانزده روز
میای میشنوی خبر
که من شهید شدمو
میاد صدای شیون
غسال داره غسل میده
آماده میشه کفن
باغصه پرسیدم من
اگه تو رفتی مولا
اماممون کی میشه
ای نور پاک و والا
امام به من فرمودن
همونی که طلب کرد
از تو جواب نامه
امام بعد هست اون فرد
گفتم اقای عزیز
بازم بده نشونه
اون فردی که واسه من
نمازمیت میخونه
گفتم مولای خوبم
نشونه ای دیگه نیست؟
فرمود اونی که میگه
داخل اون همیان چیست
نمیدونستم چیه
نشونه ی سومین
نشد که من بپرسم
واسم بشه اون یقین
رفتم و نامه هارو
بردم گرفتم جواب
دقیقا شد پانزده روز
حرف امام بوده ناب
دقیق همونطور دیدم
صدای شیون رسید
یازدهمین امامم
غریبانه شد شهید
یهو دیدم که جعفر
اون که نبود اهل راز
سریع دوید بخونه
واسه ی مولا نماز
سریع رفتم کنارش
اما چیزی نپرسید
زود از کنارم رد شد
انگار که من رو ندید
تا خواست بگه تکبیرو
از یه اتاق کوچک
پرده ای رفتش کنار
بیرون اومد یه کودک
از زیبایی صورتش
شده شبیه یک ماه
دلم میخواست همیشه
به اون داشتم هی نگاه
کشید عبای عمو
برو عمو از برم
من بر نماز پدر
از تو سزاوارترم
بی اختیار رفت کنار
بدون حرف و حدیث
انگار خودش میدونس
لایق این کارا نیس
سریع رفتم پیش او
دادم سلامی به او
جوابمو داد و گفت
جواب نامه ها کو
فوری دادم نامه ها
خوشحال از این اتفاق
حالا مونده یه دونه
نشونه ای چون چراغ
تمام کار تدفین
یکی یکی شد انجام
همه همراه جعفر
که فکر میکرد شد امام
دور اتاق نشستن
من ولی در انتظار
یک دفعه یک عده ای
وارد شدن از کنار
یه جمعیتی از قم
سوال کردن از امام
نشون دادن جعفرو
امام اینه والسلام
به جعفر گفتن انها
نامه و مالی داریم
بفرما نامه از کیست
توی همیان چی داریم
گفت توقع دارین که
من علم غیب بخونم
چیزی رو که ندیدم
من از کجا بدونم
جمعیت مات و حیران
نگاه میکردن به هم
توی چهره ی اونا
دیده میشد حس غم
خادمی اومد اتاق
نشان نامه ها داد
میگفت که مولای من
این حرفارو داده یاد
گفت تو توی همیانت
هزار دینار گذاشتی
ده دینار دیگه هم
معیوب و مغشوش داشتی
با یه خیال راحت
تقدیم کردن همه چیز
گفتن به اقای ما
سلام برسان عزیز
خوشحال شدم من خیلی
پیدا شد سه علامت
خدا خودش میدونه
کی داره این لیاقت
خدا کنه که ما هم
مولامونو ببینیم
از مهربونیه اون
صد شاخه گل بچینیم
#عطر_شعر_و_ترانه
#شعر_مناسبتی
#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#هشتم_ربیع_الاول
#نور_خدا_خاموش_نخواهد_شد
#به_قلم_صالحی_هاردنگی